کد مطلب:315929 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:205

مرثیه ای از مادر دل سوخته اش ام البنین
مرحوم محدث قمی رحمه الله در منتهی الآمال نوشته است:

ام البنین مادر جناب عباس علیهماالسلام در ماتم او و برادران اعیانی اش در مدینه به قبرستان بقیع می رفت و در ماتم ایشان چنان ندبه و گریه می كرد كه هر كه از آنجا می گذشت گریان می گشت.

و این اشعار از ام البنین علیهاالسلام در رثای قمر بنی هاشم و دیگر پسرانش نقل شده است:



1- یا من رأی العباس كر علی جماهیر النقد

و وراه من ابناء حیدر كل لیث ذی لبد



2- أنبئت ان ابنی اصیب برأسه مقطوع ید

ویلی علی شبلی امال برأسه ضرب العمد



لو كان سیفك فی یدیك لما دنی منك احد



1- ای كسی كه دیدی عباس بر گروه های پست فطرت حمله می كرد و از فرزندان حیدر كرار كه هر كدام چون شیر ژیان بودند به دنبالش می رفتند.



[ صفحه 246]



2- به من خبر رسیده كه به سر فرزندم آسیب رسیده و دستش قطع شده است. ای وای بر من كه ضرب عمود سر شیربچه ام را خم كرده است.

اگر شمشیر تو در دست هایت بود احدی به تو نزدیك نمی شد.

و نیز از او نقل شده است:



1- لا تدعونی ویك أم البنین

تذكرینی بلیوث العرین



2- كانت بنون لی ادعی بهم

و الیوم اصبحت و لا من بنین



3- اربعة مثل نسور الربی

قد واصلوا الموت بقطع الوتین



4- تنازع الخرصان اشلائهم

فكلهم امسی صریعا طعین



5- یا لیت شعری اكما اخبروا

بان عباسا قطیع الیمین



1- وای بر تو مرا دیگر ام البنین (مادر پسران) مخوان، زیرا مرا به یاد شیران بیشه خواهی انداخت.

2- من پسرانی داشتم كه به آنان خوانده می شدم (و به من ام البنین می گفتند) ولی امروز پسری ندارم.

3- چهار پسر داشتم مانند شاهبازهایی بودند كه در اوج قله ها جای داشتند كه رگ حیات ایشان به وسیله ی مرگ بریده شد.

4- نیزه ها با اعضا و جوارح آنان به نزاع برخاستند و همه به خاك و خون غلطیدند.

5- ای كاش من می دانستم آیا همینگونه است كه به من خبر رسیده كه دست راست عباسم قطع شده است.



[ صفحه 247]